افکار دیگران
افكار ديگران!
مردي در كنار جاده دكه اي درست كرده و در آن ساندويچ مي فروخت.چون گوشش سنگين بود راديو نداشت چشمش هم ضعيف بود بنابراين روزنامه هم نمي خواند . او تابلويي بالاي سر خود گذاشته بود و محاسن ساندويچ هاي خود را شرح داده بود.خودش هم كنار دكه اش مي ايستاد و مردم را به خريدن ساندويچ تشويق ميكرد و مردم هم مي خريدند.كارش بالا گرفت لذا ابزار كارش را زيادتر كرد. وقتي پسرش از مدرسه برمي گشت به كمك او مي پرداخت.كم كم وضع عوض شد . پسرش گفت :پدر جان مگر به اخبار راديو گوش نداده اي؟ اگر وضع پولي كشور به همين منوال ادامه پيدا كند كار همه خراب خواهد شد و شايد يك كسادي عمومي به وجود بيايد بايد خودت را براي اين كسادي آماده كني.
پدر با خود فكر كرد هرچه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار راديو گوش مي دهد و روزنامه هم ميخواند پس حتما آنچه ميگويد صحيح است. بنابراين كمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوي خود را هم پايين آورد و ديگر در كنار دكه خود نمي ايستاد و مردم را به خريد ساندويچ دعوت نمي كرد.فروش او ناگهان شديدا كاهش يافت. او سپس رو به فرزند خود كرد و گفت: پسرجان حق با توست كسادي عمومي شروع شده است.
آنتوني رابينز يك حرف بسيار خوب در اين باره زده كه جالبه بدونين:
انديشه هاي خود را شكل ببخشيد در غير اينصورت ديگران انديشه هاي شما را شكل مي دهند .خواسته هاي خود را عملي سازيد وگرنه ديگران براي شما برنامه ريزي ميكنند.
در واقع آن پدر داشت بهترين راه براي كاسبي را انجام مي داد اما به خاطر افكار پسرش تصميمش رو عوض كرد و افكار پسرش آنقدر روي او تاثير گذاشت كه فراموش كرد كه خودش دارد باعث ورشكستگي اش مي شود و تلقين بحران مالي كشور باعث شد كه زندگي او عوض شود.
البته اين مثالي براي بيان عملكرد انسانها در مقابل افكار ديگران است.قبل از اينكه ديگران براي ما تصميماتي بگيرند كه بعد ما را پشيمان كند كمي فكر كنيم بعد راه درست را انتخاب كنيم و با انتخاب يك هدف درست از زندگي لذت ببريم چون زندگي مال ماست.