هرکه هستی وهرکجا هستی درپست وبلند زندگی ، حلقه ای ازسلسله ی هستی که از روزگاری دور به روزگاری دیر می رسد ، خسته ای ، باش ! نوروز امید به بهبودی فردای جهان است نه پیری و زوال ! طبیعت خستگی نمی شناسد ، سرازیر می شود به سختی و رو به فراز می نهد به دشواری ! وتو همه ی طبیعتی ! آمیزه ی گرم و سرد وتلخ و شیرین و نرم و درشت ! اگرژرف بیندیشی نوروز از آن توست. بشارت امیدواران وزنده دلان ورندان است نه تکرار طبیعت، اگر چه به چشم ظاهر طبیعت تکرار می شود اما هیچ بهاری به بهار رفته شبیه نیست و هیچ گلی دوباره به یک شیوه نمی شکفد و طلوع هیچ آفتابی کهنه نیست ، خاصه در چشم دل آدمی که در هر گردشی کوتاه ، زمان به دیگر گونه رنگی است. اگر منکر این سخن باشی خود را نیز بدرستی تماشا نکرده ای وگرنه سنگ نیز به یک صفت نمی ماند ، نوروز میلاد جهان است و طلیعه ی روزی نو در طبیعت مادر، زادن دشوار رنگ ونور، از دل سرمای سخت و بیداد باد،معجزه ای آشکار که دشوارمی نماید از بس که ساده و بدیهی است. بیان نظم گردش زمین و تابش خورشید و خرام کهکشان و هیبت زمان است تا تو بیاموزی که هیچ چیز در جهان به عبث نیست ، گریستن آسمان در زمستان خنده ی شگفت زمین در بهاراست و باران بیهوده نمی بارد و برف از سر شوخی بر روی درختان و خاک نمی نشیند. نوروزاین شگفت شگفت زا ، آیینه ایست تا تو در آن تصویری جاودان در تغییر ببینی ، ببین که نوروز نشان میدهد، زمین در مداری جاودانه می چرخد، نمان ، بجوش ، به حرکت درآ. خستگی اثر به فراموشی سپرده شده ای است ، بیهودگی در جهان راه ندارد ، بیهوده مباش ! وتو که آنسوی این سخنی، شادمانه و مست،نوشت باد این شادابی، اما نوروزکنایه ای کهنه نیز هست، کنایه ای از این تلخ ، که نوروز خواهد ماند و تو نخواهی ماند. اگر از دستت بر می آید که برمی آید، ایثار کن شادی خود را و کاری کن تا غم همسایه ات نیز بسرآید، ببین که در نوروز هیچ گیاهی ، گلی ، درختی از شکوفه بی نصیب نیست و هیچ دشتی تهی دست نمانده است ، هر که هی به حوصله دامن از لاله و شقایق پرکرده و هر دامنه ای جوشنی زرد از نرگس پوشیده است. ببین که هیچ شاخساری بی مرغی زمزمه گر و هیچ باغی بی رخت سبز نمانده است. تو به حکم آدمی بودن ، مفهوم حقیقی نوروزی ! اگر مالی اندوخته ای چون ابراسفند آنرا نثار نیازمندان کن، اگر دانشی داری چون آفتاب فروردین بی کم وکاست بگذار برهمگان بتابد،میندوزوپنهان مکن ! ببین که بهار کریم هیچ گلی را در سینه ی خاک پنهان نمی گذارد ببین که هیچ گلی عطر خود را دریغ نمی کند، ببین که فروردین و اردیبهشت هرچه دارند به خرداد و تیر می سپارند. رمز شکفتن از بهار بیاموز و بخیلی مکن وگرنه آسمان و زمین هر دو برتو تنگ خواهند گرفت وبرهمسایه ات نیز ! مهربان باش چون خاک، زیرا که به خاک خواهی پیوست وآنچه را که نهان کرده ای زمین در مطلع بهاری رنگین آشکار خواهد ساخت ! نوروز ایثار تمام رنگ خاکست. ایثارتمام رنگ باش که ترکیب رنگ تو پایدار نیست و براین ناپایداری نیز غم مخور! که بی رنگی ازآن توست
نوروزتان پیروز