متن کتاب اول دبستان سال90!!!!!!!!!!
الفبا از پ ، و ، ل شروع میشه !![]()
بابا دیگه آب نمیده چون اداره آب و فاضلاب آب رو قطع کرده !![]()
دهقان فداکار پیر شده و دنبال چندر غاز مستمری از این اداره میره تو اون اداره!![]()
مرغا هورمون خوردن وخروس شدن! خروسا مامانی شدن برای مرغا عشوه میان و ناز میکنن!
سن ازدواج مرغا بالا رفته دیگه تخم نمی کنند!
چوپان دروغگو عزیز شده و کلی طرفدار داره!![]()
شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن. مامانشونم دو سه روزیه رفته تایلند گیساشو ببافه!!!!
دارا و سارا رفتن فرانسه کبابی باز کردن!
کوکب خانم رفته یه ماکروفر سامسونگ خریده و دیگه حوصله مهمونداری رو نداره و جواب تلفن رو هم نمیده،!![]()
کبری موهاشو مش کرده و تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه!![]()
روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسست!
حسنک گوسفنداشو فروخته و پیکان خریده مسافرکشی میکنه!
آرش کمانگیر معتاد شده و دیگه سنگ هم نمی تونه پرت کنه!![]()
شیرین، خسرو و فرهاد رو پیچونده و با دوست پسرش رفته اسکی!
رستم و اسفندیار اسباشونو فروختن و موتور خریدن میرن کیف قاپی!
پتروس از بس با دوست دختراش چت کرده انگشت درد گرفته و دیگه نمی تونه انگشتشو بکنه تو سوراخ سد!
خانواده آقای هاشمی دیگه بنزین ندارن برن مسافرت! در ضمن دل خوشی هم از راه و سفر ندارن چون آخرین باری که تو راه گوشت کبابی خریدن چوپان دروغگو گوشت خر بهشون فروخته!
پ.ن: با تشکر صمیمانه از تمام دوستانی که برای جشنمون زحمت کشیدن![]()
به زودی منتظر گزارش کامل از حواشی و پشت پرده های مراسم باشید!!![]()
نمایی از دانشکده ی پیراپزشکی ارومیه